دفترعشق

به نام یگانه هستی بخش نیک آفرین

الهی لا تودبنی بعقوبتک و لا تمکر بی فی حیلتک. من این لی الخیر یارب. ولا یوجد الا من عندک. و من این لی النجاه و لا تستطاع الا بک.
خدا یا چشم مارا باز کن که در سختیها ،حکمت  تورا ببینیم و پند تورا بشنویم و اجازه بده  بجای دنبال غیررفتن،با درک حکمت سختی، از آن بعنوان ابزاری  برای برانگیخته شدن و تلاش استفاده کنیم و از لحظه به لحظه سختیها لذت ببریم نه اینکه ان را تحمل کنیم

 

می خوانی و می دانی درد دلم را ، که عاشقانه ، برای تو می نویسم .....

برای تو می نویسم ، برای تو ای دوست  ، می دانم که عاشقی  ، یا درغم عشقت نشسته ای .......

من با یک دنیا احساس واشک دل، کلمات رادرکنارهم می چینم و می نویسم ، تا تو بخوانی ........ پس  تونیزای دوست با چشمان خیست ، نوشته ام را بخوان.....

برای تو می نویسم که عاشقانه ، دفترعشق را ورق می زنی ..........و آنچه که برای دلها می نویسم  با یک عالمه احساس می خوانی .......

دفتری  که در صفحه به صفحه آن ، جای صفحات دفترعشق ، قطره های اشک پیداست .

پس یکی یکی ورق بزن،  این قطره های اشک را ، چرا که قطره اشک منست که ازته دل ، با سکوت توام نوشتاری ، با یارسخن می گوید.........

من نیز می نویسم برای تو و برای همه ، همراه با همه بخوان ، دفترعشق را .......

چرا که ، این دفترکهنه  که هرصفحه اش آغازگر کلام عشق است ، برای عاشقان و برای آنهائیست که درغم ازدست دادن عشق محبوب ، تنها وخسته درگوشه ای نشسته اند .

پس بدان  ، دفترعشق ، دفتریست که هیچگاه صفحات آن ، که همه ازجنس دل است ، به پایان نمی رسد، اما شاید روزی این دست هایم خسته ازنوشتن کلام عشق شود......

آنچه برای تو وبرای همه عاشقان دفترعشق نوشته ومی نویسم ، همه را بخوان ......

ببین عشق چه غوغایی دراین دفترعشق به پا کرده است ...... یه عاشق دلی را مجنون کرده .....آدمی را دیوانه کرده است .........

برای تو می نویسم که می دانم مثل منی ، هم صدا بامن و همنشین با اشک .....

برای تو می نویسم که عاشق ترینی ، غمگین ترینی و یا تنهاترینی....

 

به نام خدایی که نزدیکترین است ومعشوق همگان

بسم الله النور
الهی و ربی من لی غیرک

 خدایا!

چون ماهیان که از عمق و وسعت دریا بی‌خبرند ،عظمت و ژرفای عمق تو را میشناسم.فقط میدانم ...که معبود این دل خسته هستی و اگر دیده از من بر گیری ،خواهم مرد.

 

بازم شمع و سوختن و دلتنگی  .
بازم بغض و لبای غنچه و دستای لرزون .
بازم با رون چشا و زمزمه لبا و دستای رو سینه.
بازم هق هق و یا الهی و نگاهای آسمونی  .
بازم ، های های و فریا د و سرای پایین.
بازم لرزیدن و لرزیدن و زانوهای شکسته.
بازم افتادن و سجده و زمزمه .
بازم یا الهی و یا الهی و یا الهی .
بازم بغض و بازم بغض و بازم بغض .

الهی و ربی من لی غیرک

خدایا تو باور کن که جز تو و مهربونی تو هیچ چیز ندارم .
باور کن که با با ل شکسته پریدن سخته .
باور کن بی توشه سفر رفتن سخته .
تو باور کن بی نقشه سفر کردن راه گم کردنه.
باور کن بی رد و نشونی از تو، از بیابون رهایی نیست
باور کن بی ریسمون بسته به تو ، از کوه بالا رفتن، پرت شدنه .
باور کن بی پرستو شدن عا شق شدن محا له .
خدایا تو با ور کن ، تنها تورو دارم .
جز تو کسی رو ندارم  .
با ر رو دوشم سنگینه .
دست و با لم خا لیه .
که تنها باورم خودتی.
خدایا ، چینی بند زن دل شکسته ا‌م ، خودت باش .
لبخند رو لبام .
اشک های توی چشام .
خدایا دستگیر دستای بسته‌ ام خودت باش.
کلید قفل بسته دلم خودت باش .
فریاد رس دل بی پناهم خودت باش.
خدایا یه چیز بگم ، ...... فکر کنم یه چیز یا دت رفته !!!!
یادت رفته  بی پناهی ، تو دنیایی که پره از خمپاره‌های نا مردی ، راههای پر پیچ و خم تنهایی بی فا نوس بودن چقدر سخته  .
خدایا چه دلتنگم من امروز .
چه دلتنگ نغمه خوان کوچه‌های تنهائی توام .
ای تنها و با همه! به پاس شکرگزاری به درگاه ملکوتیت هر لحظه و با تمام و جود فریاد میزنم ، خدایا تو را سپاس .سپاس برای هر آنچه که نخواستم و دادی و شکر برای هر آنچه که خواستم و ندادی
تعظیم برای بزرگی و جاودانگیت.
تکریم برای وحدانیتت .
و خدایا شکر برای هر آنچه که زبانم قاصر از بیان آنهاست.
دوستت دارم و می‌ستایمت. 
و میخواهم که شکرگزاریت ورد زبانم باشد.
و سجده بر طاق ابرویت عادت همیشگی‌ام و چه عادتی روحانی‌تر و زیباتر از سجده برای معشوقه ا ی آراسته به تمام صفات کمال!
تو را با تمام وجود حس میکنم چرا که همه وجودم و تمام تار و پودم نشانی از تو دارد .
ای نشان همه بی نشانه‌ها، خود را به تو می‌سپارم.

تولدبانوی مهر

یا فاطمة الزُهرا یا بنت محمد یا قرة عین الرسول یا سیّدتنا و مولاتنا انا توجّهنا واستشفعنا و توسّلنا بک الی الله و قدّمناک بین یَدی حاجاتنا یا وَجیهة عندالله اشفعی لنا عندالله

اینروزها قدسیان حرمت ،هلهله کنان، خاک مدینه را توتیای دیدگانشان می کنند وبر قدم هایی که عطر یاس های بهشت می دهند بوسه ی عشق می زنند و اینگونه کوثر امید و شفاعت، زینت بخش عالمیان می گردد. امید آنکه ما نیز از جمله شفاعت یافتگان بانوی مهر و ماه فاطمه ی اطهر(س) باشیم.

 

 ای اسوه ایثار و گذشت ! ای صبور نمونه ! کاش دنیا آنقدر بزرگ بود، تا همه را به پای چشمان خسته و مهربانت می ریختم . اما چه کنم که دنیا با تمام وسعتش  نیز،  در برابر خنده های  زیبای لبانت ذره ای بیش نیست ، مادر. 

هنگامی که دروجودگرم توای مادر ، آرامش و روشنایی وصف نا پذیرت را ،  احساس می کردم نمی دانستم که کجا هستم . اطرافم را سیاهی فرا گرفته بود و من در پی نوری برای رسیدن.

چه لحظه ها که ، صدای دلنشینت را، که  بامن حرف می زدی و من می شنیدم و احساس می کردم .  وازسرچشمه وجودت سیراب می گردیدم .

 تا اینکه روزموعود برای من وتو فرا رسید و با دردی شیرین ، دردی که انتهایی بسیارشیرین داشت ، که دیداربود. و چهره من با جمال زیبای توای مادر همآوا شد و درآن وقت گرمای محبتت را ، احساس کردم . چه زیبا بود ومن شاد شاد بودم ، چون درکنارت بودم ولی هرچقدرسعی کردم ، نتوانستم بگویم مادر، دوستت می دارم ، ای الهه مهر ومحبت . و تنها کاری که کردم درآن لحظه گریستن بود تا به توبگویم که اشکهایم برای توست . برای توکه مهربانترین هدیه خدا برای من بودی وهستی . وتنها تویی که تکیه گاه من درزندگی ام هستی ای نازنین مادر. اکنون که در پی سالها ، با نثارلحظه های ارزشمندوجودت وجوانیت ، برای من ، که چون شمع برای پروانه سوخته ایی و آب شده ای ، هنوزهم نیازبه تودارم نیاز به نور، روشنایی ومحبت بی دریغ ات .  درآغوشم بگیر تا دوباره برایت مثل روز مقدس تولد ،  باردیگربگریم . گریه ای که نشانه عشق من به توست که توخود ابتدای هرعشق وایثاری .

اما ای مهربان  مادرم ، از خدای عزیز مثل همیشه  سپاسگزار و ممنونم که بهشت خود را به پایت ریخته و خوشا به حالت که چنین روزی که مصادف با طلوع نورانی مادر نمونه عالم و ورود قدمهای کوچکش به خانه با صفای پیامبر است که به نام تو گذارده شده. مادرعزیزم روزت مبارک وهمیشه فرخنده باد.