من می خواهم پس می توانم

خدایاااااااااا

خواستم توراقادربخوانم ، دیدم قدرت درتوصیف توعاجزمی ماند.... خواستم رحیم بنامم ، دیدم رحمت دربرابرشکوه بی شائبه ات حقیراست ... خواستم کریم صدایت کنم ، دریافتم که کرامت ، گوشه ای ازبی کران شکوهت را درنخواهد یافت .... پس تورا به نامی می خوانم که همیشه برزبانم جاری است :

 ای خدا، ای مهربان دوست داشتنی ، به زبان بندگی وبا لهجه التماس صدایت می زنم : ای خدا ! تنهایم مگذار!!!

سلامی به گرمای خورشید زندگی ، به تک تک انسانهایی که حق زندگی دارند و برای زنده بودن و موفقیت تلاش می کنند .

سلامی گرم و پر از محبت به تمامی دلهایی که عاشق خدا هستند و برای رسیدن به قله های سعادت گامهای استواری برمی دارند و هرگز یاس و نومیدی لرزشی در دیدگاه وزندگی اشان ایجاد نمی کند. 

(حرف دل یک معلول) ، حرف دل همه معلولین که آنهارا بیائید باور کنیم .

اگر من پایی برای دویدن ندارم در عوض قلبی سرشار از امید دارم که می توانم با توکل بر روزنه های قدرت الهی ، قله های بلند سعادت و خوشبختی را یکی پس از دیگری پشت سر بگذارم و به اوج آسمان پاکی و انسانیت برسم.

اگر دستی برای لمس کردن ندارم در عوض روحی پاک و بی آلایش دارم که می توانم با تکیه بر آن به زیباترین و قشنگترین سرزمین عشق برسم و خودم را باور کنم .

اگر چشمی برای دیدن و نگاه کردن ندارم در عوض دلی دارم به وسعت دریا ، که با نور الهی و عشق به آسمان خوشبختی ،  می توانم تک تک ذرات موجود روی کره زمین را ببینم و حس کنم.

اگر گوشی برای شنیدن ندارم در عوض احساسی دارم به پاکی گلهای سرخ و دلی دارم به ظرافت گلبرگهای لاله عاشق ، که با تکیه برعطر دل انگیز گلبرگهای احساسم کوچکترین صداهای روی زمین را هم می توانم بشنوم.

صندلی چرخدار من ، کالسکه ی ذرینی است که می توانم با راندن چرخهایش به سوی آسمان آبی و سرزمین عشق ، به تمامی سرزمینهای آرزوهایم سفر کنم و به تمام رؤیاهای دوست داشتنی ام برسم .

عصای سفید من ، محکم ترین و پاکترین مسیری است که مرا به خدا می رساند و برای سفر به پاکترین و زیباترین جاده های زندگی ، یاریم می کند .

اگر گاهی اوقات دردهایم مرا از ادامه زندگی وامی دارند در عوض اراده ای دارم از جنس فولاد و قلبی دارم از جنس آسمان ، دلی دارم به رنگ خدا و عشقی دارم به زیبایی گلهای سرخ عاشق ، پس برای جاودانه بودنم تلاش می کنم.

استوارترین و محکم ترین دریچه ی امیدم خداست و زیباترین وسیله ام ، قلبی است که پروردگار در سینه عاشقم قرار داده است تا بتوانم به تمامی آرزوهای قلبی ام جامه عمل بپوشانم و به آنچه می خواهم برسم .

من یک انسانم درست مثل تمامی انسانها که حق نفس کشیدن دارند و برای رسیدن به سعادت دنیوی و اخروی در تلاش و تکاپو هستند و هرگاه نومیدی سد راهشان می شود با تکیه بر قدرت الهی دلهاشان را آرام می کنند و با یاد خدا به زندگی رنگ امید می بخشند .


من می خواهم ، پس می توانم به تمام آرزوهایم برسم .

من می توانم ، پس با توکل به خدا و اتکا به نیروی درونی ام و یاری تو هموطنم ، به اوج قله های خوشبختی می رسم .


یاریم کن اما نه از سر دلسوزی ، بلکه با عشقی سرشار از نور خدا و قلبی مهربان که خداوند در سینه ات قرار داده است .

مرا باور کن و در هر مرحله از زندگی به یاد داشته باش که من هم نیاز دارم مانند تو و بقیه انسانها برای رسیدن ، تلاش کنم .


وقتی می خوانمت
اجابت کن و هرگاه دست یاری به سویت دراز کردم یاریم کن و این را بدان که من یاری و راهنمایی ات را دوست دارم ، من تمام عشقی را که در سینه ات برای خدا می تپد دوست دارم و این را باور کن که برای رسیدن به تمام آرزوهایم از کوچکترین تلاش کوتاهی نخواهم کرد و ذره ذره وجودم را پرخواهم کرد از عشق الهی و اعتقاد به جاودانگی
من برای خواسته هایم تلاش می کنم و به همه انسانها ، خانواده ام ، جامعه ام و همه دلهای عاشق ثابت خواهم کرد که معلولیت ، نمی تواند مانعی شود بر، سد راهم .

به همه ثابت خواهم کرد که برای برآورده شدن نیازها و امیال و آرزوهایم از تمام روزنه های توانایی ام استفاده خواهم کرد و مطمئنم که با یاری و توکل بر قدرت لایزال الهی به هرآنچه آرزو دارم خواهم رسید .

هرچند که قشنگترین و زیباترین آرزویم همین است که برای رسیدن تلاش کنم و همین کوشش شکست ناپذیر است که به نبض زندگی ام ، ضربان عشق می بخشد و به باورهایم رنگ امید می بخشد .

اگر غمی در چهره دارم بدان که این غم از ناتوانی نیست ، این غم ، غمی است که مرا وادار می کند برای خواسته هایم تلاش کنم . اگر اشکی از چشمانم جاری است بدان که این اشک ، اشک حسرت نیست بلکه اشک شوقی است از قدرت خدا ، اشکی است که با دیدن قدرت الهی درونم غوغا می کند و نتیجه اش قطره اشکهای پاکی می شود که لحظه به لحظه برای رسیدن به مقصد ، یاریم می کند.


هرگاه که با دیدن شرایط من آهی می کشی و چند قدم جلوتر دستهایت را به سوی آسمان بلند می کنی و می گویی : خداوندا شکرت . گویی پرنده ی خیالم را به سوی درگاه الهی پرواز می دهی و خدایم را شکر می کنم مرا مایه ی شکرگذاری درگاهش آفریده است ، و به همین خاطر هرگز احساس کمبود یا حسرت نمی تواند مانع رسیدنم شود.


خداوندا یاریم کن تا به آنچه مقدر نموده ای برسم و بتوانم بنده ای شاکر به درگاهت باشم .
یاریم کن تا با نور امیدی که در قلبم قرار دادی تمام قله های خوشبختی و سعادت را فتح کنم و برای رسیدن به تمام آرزوها و جام عمل پوشاندن به رؤیاهایم تلاش کنم و هرگز رنگ خستگی را حس نکنم .
پروردگارا یاریم کن تا عاشقی پاک باشم و برای نفس کشیدنم ارزش قائل باشم .
یاریم کن تا پله های ترقی را یک به یک پشت سر گذارم و به اوج آسمان آبی برسم و قلبم همیشه سبزترین احساس بودن ، را باور کند تا بتوانم لحظه به لحظه به درگاهت نزدیک تر شوم .


«بارالها یاریم کن که تویی فریادرس تمامی قلبهای عاشق درگاهت »

السلام علیک یا ابا عبدالله

دارد پلک آینه می پرد ، باید جهان کسی را عاشق شده باشد . کسی که همیشه یک لبخند ازتاریخ جلوتراست ، باید بیداربمانیم تا صدای باز شدن غنچه ها را بشنویم ، باید بیداربمانیم تا ماه را بدرقه کنیم و دیدن خورشید را وضو بگیریم .

دلم زلال ترین نامی را که می شناسد ، برلب می آورد ، حالا ، حالا ابرهای برکت منتشر شده اند و ما درسایه گل راه می رویم با قامتی برافراشته ترازتاریخ .

حالا حسین واژه ای می شود که تاریخ را به حرکت درآورده است و جغرافیا شرمنده ازآن است که گنجایش رد پایش را هم ندارد.

حسین واژه ای می شود که آرامش مردابی جهان را به طوفان می سپارد و درختان به احترامش قیام می کنند و شقایق ها داغدارش می شوند.

حسین گلی می شود که جهان بودنش را با بوی او شروع می کند ، نام حسین لحظه ای است بارانی و شفاف که روشنت می کند و تا مرز عشق می کشاندت.

وقتی " حسین " برزبانت می وزد ، سلولهایت آفتابی می شوند و تمام آبشارهای جهان به سمتت می دوند ، آرامشت را به طوفان می سپاری و نام کوچک تمام گلها را به یاد می آوری . به لاله که می رسی کلاهت را برمی داری و شرمندگیت را می باری .  حسین دستت را می گیرد تا شهرخدا ، شهر آفتاب می کشاندت . آنگاه دوست داری به احترام حسین بمیری .

فردا تمام کوههای جهان " حسین " را پژواک می کنند و رودهای هراسان برای دریایی شدن به طوافش کمرهمّت می بندند.  

 

دل خانه ی خداست ، به کسی اجاره اش ندهیم (التماس دعا)