آرامش نهفته درسکوت

آرام باشید همچنان عودی که ازصدا افتاده وخاموش است ، بگذارید ارباب نواها ، همان نوایی را که برای شما درزندگی اراده کرده است ، بنوازد.

اگرخواهان عشقی ، ترک کردن را بیاموز. ترک کردن فقط یک نوع است : ترک خواست فردی .

خداوندا ! بادا که خواست " تو"   و نه، خواست من تحقق پذیرد.

 

چه کارباید بکنم ؟  هیچ! بگذار فقط درسکوت بنشینم وهمچون تماشاگری ساکت  نظاره گر صحنه های متغیر ذهن ناپایدارم باشم .وقتی که انسان وسیله ی انجام خواست خدا می شود ، ازهرگونه تقدیری رها می شود . این حال فقط باتسلیم بدست می آید . وقتی خود را به خدا تقدیم میکنم ، نفس کاذبم چون مه دربرابرآفتاب نا پدید می شود. آنگاه می دانم که هیچم وهیچ کاری را به تنهایی نمی توانم انجام دهم . خواست متعال خداوند ازطریق من تحقق می پذیرد.

برای شنیدن پیام خدا واحساس کردن حضورش ، سکوت لازم است . منظورازسکوت فرو رفتن درخوداست . فرورفتن درخویش خود. پس ای آفریده خوب خدا،  درمیان کارها ومشغله های روزمره ، هنگامی که میان مردم راه می روی، به درون خود فرو رو .  درسکوت ممکن است کلامی را بشنویم که به تنهایی میتواند همه ی تردیدها وپرسش های مارا به پایان رساند. درسکوت است که روح میتواند کلام را بشنود.

خاموش باش تاخدایی که زبان را به تو ارزانی داشت ، سخن گوید.  خاموشی وسکوت را درپیش گیرید تا پرتو الهی که درقلبتان ساکن است به شعله ای ازنور تبدیل شود ، بتابد وشما را به خداوند نزدیکتر ونزدیکتر سازد.  زیارت انسان به سوی زیارتگاه نوراست ، او قدم به قدم می آموزد که چگونه پیش رود ونخستین گام خاموشی است . درخاموشی می پرسد؟ " من چه هستم ؟  ازکجا آمده ام ؟  به کجا می روم ؟  هدف آمدنم به این دنیای ظلمت زده چیست ؟

برای دیدن " نور" ، " من " کوچک باید نابود شود. باید احساس کنید که قلبتان آرام است وبا آرامشی عمیق سرشارشده است .  آرامش حقیقی را فقط میتوان دردامن خداوند یافت . خداوند ازما دورنیست . درست همان جا که هستیم حضوردارد. وقتی که حضورعاشقانه ی " او" را دریابیم ودرپس پرده ی سکوت با " او" ارتباط برقرارکنیم ، ازآرامشی عمیق سرشارخواهیم شد وسروری آرام را ازخود ساطع خواهیم کرد . عشق خدا مارا پیوسته دربرگرفته است وما هرگز تنها نیستیم .

 

ای حضورمقدس خاموش !

درخاموشی به سوی " تو" می آیم .

سکوت ، طریق ستایش ونیایش من است ،

" تو" صدای سکوت را می شنوی.

و پاسخ می دهی " خاموش ،خاموش ،خاموش"

وآنگاه " آرامش، آرامش ، آرامش "

 

نظرات 4 + ارسال نظر
کیارش یکشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 01:23 ق.ظ http://windows80.blogsky.com

سلام
من چه باید بکنم؟
در اندیشه دیدار تو ای دوست
ای دوست که اندیشه دیدارت مرا جز ره می خانه دگر هیچ نبود
بیافتادم به ره عشاق که سرابی بجز از دیدار معشوق هیچ نبود دگرم هیچ نبود
چه کنم که سرمنزل عشاق هیچ نبود

چه کار کنیم دیگه تب شعر ماروهم گرفت.
شما ببخشید
با تشکر
کیارش

گلاره یکشنبه 6 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:09 ق.ظ http://234.blogfa.com

سلام
با همه بی سرو سامانیم
باز به دنبال پریشانیم
دو ست خوب من سلا م
باور در اسمان دلم خدایی فریاد میزند
که مرا تا انتهای یک راز میبرد رازی
به نام ستایش
ماروای مهربان خسته نباشی
خیلی عجله دارم
ولی با این حال از لطف و نظر شما ممنونم
خداوند یاورتان باشد
بدرود
باز هم به ما سر بزنید

آرزو دوشنبه 7 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 11:23 ق.ظ http://avayasemani.blogsky.com

و آنگاه آرامش آرامش آرامش
سلام دوست خوبم
عالی بود و مثل همیشه به دل آدم می نشست
پیروز باشی

نغمه دوشنبه 7 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 06:02 ب.ظ http://www.naghmeh121.blogfa.com

سلام
اول از همه تا یادم نرفته بگم اون وبلاگم که لینک کردید به اینجا منتقل شد.
متن زیبایی بود.
استاد ما همیشه می گه هر سوالی دارید هنگامی که توی حلقه می شینید از آگاهی بپرسید و حتما خداوند توسط آگاهی به شما پاسخ می دهد. به گفته شما هنگام پرسیدن تا جواب شنیدن باید وجود آرام و ساکت باشد تا به دور از هر فکر و مشغله ای فقط صدای پاسخ را بشنود. اشاره زیبایی کردید
موفق باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد