-
خدایا
جمعه 26 بهمنماه سال 1386 20:06
معبودا ! گفتم: چقدر احساس تنهایی میکنم. گفتی: فانی قریب .:: من به شما نزدیکم ( بقره/186 ) ::. گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم... کاش میشد بهت نزدیک شم . گفتی: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال .:: خدای خودراباتضرع وپنهانی وبی آنکه آوازبرکشی ،درصبح وشام یادکن (اعراف/205) ::. گفتم:...
-
یکتای بی همتا
دوشنبه 22 بهمنماه سال 1386 20:20
خدایا! من همان گوینده بی زبانم که کلامم فقط احساس گل شب بو هاست. من همان عاشق بی قلبم که ضربانش لحظات انتظار توست. و من همان دیده بی اشکم که قطراتش به شوق نیم نگاهی از تو فرو میریزد. من همان مسافر شهر رویاهایم که میگردم به دنبال نگاه بی مقصد تو ......! و میدانم روزی ساکن شهر رویاها خواهم بود... بگذار حال که باز گشته...
-
دانه کوچک
سهشنبه 16 بهمنماه سال 1386 12:13
خدای من! این منم و پستی و فرومایگیام و این تویی با بزرگی و کرامتت از من این میسزد و از تو آن ... چگونه ممکن است به ورطه نومیدی بیفتم در حالی که تو مهربان و صمیمی جویای حال منی. خودت را از چشم ها پنهان کن تا دیده شوی! دانه کوچک بود و کسی او را نمیدید. سالهای سال گذشته بود و او هنوز همان دانه کوچک بود....
-
خدای من
سهشنبه 9 بهمنماه سال 1386 16:00
خدایا، تو چقدر به من نزدیکی با این همه فاصلهای که من از تو گرفتهام. تو که این قدر دلسوز منی! ... خدایا تو کی نبودی که بودنت دلیل بخواهد؟ تو کی غایب بودهای که حضورت نشانه بخواهد؟ تو کی پنهان بودهای که ظهورت محتاج آیه باشد؟ کور باد چشمی که تو را ناظر خویش نبیند. کور باد نگاهی که دیدهبانی نگاه تو را درنیابد. بسته...
-
سالارشهیدان
چهارشنبه 26 دیماه سال 1386 08:19
خدای من! چگونه سستی بگیرم، چگونه خواری پذیرم که تو تکیهگاه منی! ای آنکه با کمال زیبایی و نورانیت خویش، آنچنان تجلی کردهای که عظمتت بر تمامی ما سایه افکنده.... یا چگونه ناامید باشم، در حالی که تو امید منی! یارب! یا رب! یا رب . سلام بر حسین؛ سلام بر تو مولایم و بر فرشتگانی که در اطراف بارگاه تو جمع شده اند تا برای...
-
ترانه زمستان
سهشنبه 18 دیماه سال 1386 14:49
خدایا خدایا اگر زیبایی و لطافت تو را ،در حسی که تو عرضه نموده ای نمیدیدم، چگونه بود باز هم در خفای وجود، وجود نازنینت را درک میکردم و دوست داشتم و بر هر پیش آمدی ،شکرت می کردم که لایق سپاس و امتنانی ای پروردگار همه خلق.... دوستت دارم و هر لحظه تو را می جویم بار الها نکن از لطف خودت نابودم دریکی ازروزهای سرد زمستان هم...
-
جاده زندگی
پنجشنبه 6 دیماه سال 1386 21:36
خدایا تو میدانی قبل از آن که بخوانی اجابتم کن به لطف و کرمت . ببخش مرا به مرحمتت ،که تنها توئی پناه بی منت . تنها توئی آخر هرلذت،،،برای رسیدن یاری ام کن . برای کمال هدایت . دوستت دارم .اگر دستم خالیست و می جویمت ، اگرچشمانم کور است ، رهایم نکن ،که بی پناهم. عذابم نکن که ناتوانم. بگیردستم را که میدانم،...
-
شب یلدا
چهارشنبه 28 آذرماه سال 1386 10:09
درشمارش معکوس روزهای رنگین پائیز، برای سپردن کلید خانه فصل ها به "ننه سرما" وجنب وجوشی که برای تدارک جشن شب یلدا ، شب عشق و حافظ آغازشده ، دیگر یلدا وچله فقط یه واژه نیست بلکه داستان شب عشق ، شب سنت ها ، شب ارزش ها وقصه بیداری تا سپیده دم نور و روشنایی است . یلدا کورسویی است برای روشن نگه داشتن گرمای کانون خانواده ....
-
ای کاش
چهارشنبه 21 آذرماه سال 1386 20:26
دلم می خواست می تونستم : همه چیز رو ول کنم و برم . بجایی که هیچ کس نباشه , هیچ چیز نباشه . نه بایدی نه شایدی . نه اینی , نه اونی , نه آنی ... فقط باشه آسمان آبی رنگ خدای حق تعالی که بتونی بی منت سر بر آستانش بذاری و بر آن خیره شوی , تا بتونی عمق ابدیت و ازلیت خالقی را ببینی که همیشه همراه و یاورت بوده ... ببینی آنچه...
-
می دانم که میدانی
یکشنبه 11 آذرماه سال 1386 14:35
خدایا خدایا یاریم ده تا کنار تو بمانم، به کسی جز تو دل نبندم و عاشقانه به همه، به همه کسانی که در فقر و رنج به سر میبرند یاری دهم هر گاه درون سینه ام دنیایی از ناگفته ها سنگینی می کند، به خاطر می آورم که در پیشگاهت نا گفته ای ندارم، چرا که تو ناگفته هایم را می دانی و ننوشته هایم را می خوانی و این یاد از سنگینی سینه...
-
یادی ازشکسپیر
چهارشنبه 30 آبانماه سال 1386 19:55
مبادا ! دنیا تو را بر آن دارد تا همیشه مرا به یاد سپاری و خصایلی ازمن ، که بسیار دوست می داری ، به خاطر داشته باشی پس از مرگم ، ای عشق عزیز ، آرام آرام مرا به دست فراموشی سپار چرا که نمی توانی خصایل گرانقدری درمن بیابی مگراینکه ، چنین خصایلی را خود درذهنت ساخته باشی که ازصفات راستین من ، بسیار فراتر است و پس از یکی...
-
ترانه روح
جمعه 18 آبانماه سال 1386 20:08
خدایا، یاری ام ده تا هرآنچه را تاکنون آموخته ام بسوزانم وهرچه را که اندوخته ام به دورافکنم . دستگیرم شو تا آن نعمت هایی را که تا امروز خرد و کوچک پنداشته ام وبی اعتنا ازکنارشان گذشته ام ، دریابم وقدروقیمتشان را بشناسم . پس مرا مجال سودایی عطاکن که درآن هرچه نیست را بفروشم وخریدارآنچه هست باشم . در ژرفنای روح من ترانه...
-
روزتولد
سهشنبه 17 مهرماه سال 1386 16:18
خدایا ، یاری ام ده تا در زمره ی عاشقان درآیم . دستم بگیرتا سرمست وگرم عشق توباشم ، اما خموش و بی خروش . و شکسته ی عشق باشم . چون تویی مایه ی تسلای دلشکستگان . پس مرا سوختنی عطا کن تا درآتش آن ازمن هیچ نماند. که کشته ی عشق ازاین فناشدن شاداست . و سوخته ی عشق ازاین خودسوزی آباداست . دریکی ازروزهای سردزمستان چشم به این...
-
سه سئوال - مرد آرایشگر
چهارشنبه 11 مهرماه سال 1386 15:53
خدایا ، یاری ام ده تا به هزاران هزارنعمت ها و مواهبت بینا باشم و شاکر. ای که آسمان را سقف ما ساختی و اختران را دلیل راه ما . قلم و دفتر را محرم راز ما نمودی و آب روان را نقاش ما. دستگیرم شو تا شب و روز را به غفلت سرنکنم و دل هزار خانه را فقط آشیان تو یگانه کنم. پس مرا وجودی شاکر عطا کن نه آن که دمی احسانت را سپاس...
-
( هیچ کس)معشوق توست
چهارشنبه 28 شهریورماه سال 1386 09:15
خدایا یاریم ده که برای امروز زندگی کنم . دریابم که باید بپذیرم هر آنچه را که در کف اختیار نمی توانم و همه چیز را این همه جدی نگیرم . کار کنم تا رسیدن به هدفهایم و بدانم که به دست خواهند آمد و به جانب رویاهایم دست بر آرم با توان و با تصمیم و ایمان .... عاشقی می خواست به سفر برود. روزها و ماه ها و سال ها بود که چمدان می...
-
درگذرزمان
سهشنبه 13 شهریورماه سال 1386 13:12
خدایا یاری ام ده تا به سرای دنیا دل نبندم که هر دم جای کسی ست و به دلستانی مهرنورزم ، که هربامداد ، آرام دیگریست . دستگیرم شو تا چنان باشم که بندگی تورا درخوراست . غم گردش روزگاران به دل نگیرم که بی ما هم روزگاربسیارخواهد گشت . پس مرا نوری عطا کن تا دربند غم ها وشادی ها نمانم بلکه فارغ ازنیک وبد آن باشم که تورا خوش...
-
یک روز زندگی
پنجشنبه 18 مردادماه سال 1386 14:23
همه ی چیزهایی که با دیده ی جسم می بینیم ، زوال پذیرند، فقط آن یگانه ، خداوند عالم باقیست . به دنبال زوال پذیرها نباشیم ، بلکه پیرو آن یگانه شویم ، "او" را ستایش کنیم ودرزندگی ومرگ به او بپیوندیم تا ابد. دو روز مانده به پایان جهان ، تازه فهمید که هیچ نکرده است . تقویمش پُـر شده بود و تنها دو روز خط نخورده باقی مانده...
-
شراب روح
یکشنبه 14 مردادماه سال 1386 21:41
آنچه خوشایند ولذتبخش است زودگذراست . همچون حباب روی آب . اما نیکی جاودانه است . فقط نیکی ماندگاراست . به جستجوی نیکی باشید. درجان تشنه ام شراب روح را می نوشم و چون مست می شوم درعالم احساس پرواز می کنم . آنجا که رویای شعرا و خواسته های عشاق و آرزوهای درحال طواف هستند. ناگهان به خود می آیم و به جهان مادی باز می گردم و...
-
هدیه عشق ومحبت
شنبه 13 مردادماه سال 1386 09:56
-
موسیقی درون
سهشنبه 26 تیرماه سال 1386 19:29
آسمان فرصت خوبی است اگرپربکشیم به افق های دل انگیز خدا سربکشیم درکنار معشوقه ی جانم نشستم تا سخنان او را بشنوم . گوش فرا دادم و چیزی نگفتم . احساس کردم که در صدایش نیرویی وجود دارد که قلبم را می لرزاند و مرا ازخود جدا می کند و روحم را در فضایی بی حد بی اندازه به پرواز در می آورد وهستی را به صورت یک رویا نشانم می دهد....
-
کبوترسینه سرخ
پنجشنبه 21 تیرماه سال 1386 19:14
به درخت ها بنگر ! در زمین ریشه دارند، اما سر به آسمان گرفته اند و هیچگاه نمی پرسند چرا! ای کبوتر سینه سرخ ، بخوان . چرا که راز ابدیت در ترانه ات نهفته است . ای کاش مثل تو بودم ، همچون روحی سبکبال بر فراز دره ها ، و نور را همچون می از جامهای آسمانی به کام خود می ریختم. ای کاش همچون تو بودم ، معصوم وخوشنود و شادمان ، به...
-
روزتولدبزرگ بانوی هردوعالم وروزبزرگداشت مقام مادر مبارکباد
سهشنبه 12 تیرماه سال 1386 17:40
کودکی که آماده تولد بود ، نزد خدا رفت و از او پرسید:« میگویند فردا شما مرا به زمین میفرستید، اما من به این کوچکی و بدون هیچ کمکی چگونه میتوانم برای زندگی به آنجا بروم؟» خداوند پاسخ داد: « از میان تعداد بسیاری از فرشتگان، من یکی را برای تو در نظر گرفتهام. او از تو نگهداری خواهد کرد.» اما کودک هنوز مطمئن نبود که می...
-
دوست
دوشنبه 11 تیرماه سال 1386 11:40
من دلم می خواهد..... من دلم می خواهد خانه ای داشته باشم پردوست کنج هر دیوارش دوست هایم بنشینند آرام گل بگو گل بشنو هرکسی می خواهد وارد خانه ی پرعشق و صفای من گردد یک سبد بوی گل سرخ به من هدیه کند شرط وارد گشتن شست وشوی دلهاست شرط آن داشتن یک دل بی رنگ وریاست بر درش برگ گلی می کوبم روی آن با قلم سبزبهار می نویسم ای یار...
-
محبــــت و مهــربانی
چهارشنبه 6 تیرماه سال 1386 14:56
روزی بیاید و آن روز دور نباشد که آدمیان بدین نگاه در هم بنگرند و آنچه فرشتگان را درپیش آدم به سجود آورد را دردیده یکدیگر ببینند وباهم مهربان شوند
-
زیارت حکمت
پنجشنبه 31 خردادماه سال 1386 22:15
باعقل خود به جست وجوی خدا ، نپردازید ، بلکه با تمامی قلبتان او را بجوئید . قلب خود را ازهمه چیز تهی کنید ، آنگاه خداوند با عشقش ، آن را لبریز خواهد کرد! درشبی آرام ، حکمت به بالینم نزدیک شد وهم چون مادری مهربان به من نگاهی کرد، آنگاه اشک هایم را سترد و گفت : فریاد جانت را شنیدم و آمده ام تا آرامش کنم . قفل دلت را...
-
Sad Songs
جمعه 25 خردادماه سال 1386 19:53
Guess there are times when we all need to share a little pain And ironing out the rough spots Is the hardest part when memories remain And it’s times like these when we all need to hear the radio Cause from the lips of some old singer We can share the troubles we already know Turn them on, turn them on Turn on those...
-
تــرانــه ها
چهارشنبه 23 خردادماه سال 1386 22:47
تازمانیکه میتوانیدسخن بگوئید، بگذارید کلامتان مهرآمیزباشد! پیش ازآنکه دست ها ازحرکت بازبمانند، بیائید هراندازه که می توانیم ببخشیم ! تازمانیکه ذهن میتواند کارکند، بیائید اندیشه های پاک ، بزرگوارانه ومقدس داشته باشیم ! وازهمه مهمتر، بیایید سرای خودرا تازمانیکه چراغ آن هنوز می سوزد، آماده وبه سامان کنیم . در ژرفنای...
-
پــــــــــــــــــــــرواز
دوشنبه 21 خردادماه سال 1386 20:58
وقتی که مُردم، زیاد برایم اندوهگین مباش پس از آن صدای ناقوس کلیسا را خواهی شنید که به عالمیان هشدار می دهد، از این دنیای فانی رخت بر بستم و پس از این دنیای پست، با موجودات پست تر خاکی همخانه خواهم شد. اگر ابیات شعرم را می خوانی، هرگز به خاطر میاور دستی که آن را برنگاشته، چون تو را بسیار دوست می دارم. بهتر است مرا در...
-
برمعبد مقدس نیاز
یکشنبه 20 خردادماه سال 1386 19:45
خدایا ، خداوندا! من بسیار سرگردان بوده ام . من مدتی مدید سرگردان بوده ام . من بسیارسرگردان و دورافتاده بوده ام . بسوی تو می آیم . خسته و باکوله باری سنگین ، هرچند لبریز از تقصیروگناه ، مالامال از ضعف و کاستی . بسوی تو می آیم . همانگونه که هستم . مرا بپذیر و آنگونه که می خواهی بساز. مرا بساز، شکل بده وبتراش ، چنان که...
-
رو یا
چهارشنبه 16 خردادماه سال 1386 22:21
خدایا ! قلبم تشنه ی نوروعشق توست ! هرروزدرافکار و آرزویم ، به سوی من بیا. دررویاهایم ، درخنده ی نشسته برلبانم و دراشک چشمانم به سوی من بیا. درعبادت وکارم ، درزندگی ومرگم ، به سوی من بیا. توبامن باش با رحمت وعشقت . چون شب پرده افکند وخواب ردای خود را برزمین گسترد ، بسترم را رها کردم و به دریا شتافتم و با خود می گفتم :...