پــــــــــــــــــــــرواز

 

وقتی که مُردم، زیاد برایم اندوهگین مباش

پس از آن صدای ناقوس کلیسا را خواهی شنید

که به عالمیان هشدار می دهد، از این دنیای فانی رخت بر بستم

و پس از این دنیای پست، با موجودات پست تر خاکی همخانه خواهم شد.

اگر ابیات شعرم را می خوانی، هرگز به خاطر میاور

دستی که آن را برنگاشته، چون تو را بسیار دوست می دارم.

بهتر است مرا در افکار شیرینت به دست فراموشی سپاری،

زیرا یادم ، خاطرت را پریشان خواهد کرد.

آه، اگر بگویم، نظری به شعرم بیافکن

آن زمان که ، شاید با خاک یکی شده باشم.

اما نه آن گونه که نام حقیرم زیاد بر زبانت جاری شود،

بگذار عشقت نیز با زندگیم فنا گردد،

تا مبادا، دنیا تو را در فغان من ببیند،

و بعد از رفتنم ، ما را به باد تمسخر گیرد.

                                                                      "ویلیام شکسپیر"

 

نظرات 1 + ارسال نظر
مهران سه‌شنبه 22 خرداد‌ماه سال 1386 ساعت 02:24 ق.ظ http://www.astiaj.blogfa.com

عزیزم شرمنده من کارتم تموم شد معذرت
در ضمن مطلب جدیدت هم فوق العاده بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد