سالارشهیدان
خدای من!
 
چگونه سستی بگیرم، چگونه خواری پذیرم که تو تکیه‌گاه منی!
ای آنکه با کمال زیبایی و نورانیت خویش، آنچنان تجلی کرده‌ای که عظمتت بر تمامی ما سایه افکنده....
یا چگونه ناامید باشم، در حالی که تو امید منی!
یارب! یا رب! یا رب .
  
 سلام بر حسین؛ سلام بر تو مولایم و بر فرشتگانی که در اطراف بارگاه تو جمع شده اند تا برای زیارت بر آستانت وارد شوند...

رفتی بر بلندای روشنای عشق . توستاره بودی بر تلالو ء پنجره بیداری . و ما ، سالها به جستجوی کلامی که ، توبودی ، با دو چشم خیره .
 کبوتران سرخ را دیدیم که ، از مدار زمین خارج می شدند، تا رها شده ، با سپیده برقصند.
کجای جهان ایستاده ای ، که اینک ، حضورت در قلبها حس می شود.
با حنجره ارغوانیت ، سرود، رهایی انسان را ، قافیه بستی . و با قامهای سرخت ، صلابت عشق را.
تو پلی بودی میان ستاره و درخت ، و ما ، در زلالی ناب آسمان ، ماه را دیدیم که ، در چشم تو خلاصه می شد.
ای که پرستوها ، تکرارت می کنند.