خدایا
خدایا در این برهوت ترسناک بی اعتمادی و دروغ و ریا، میان این همه تنهایی و نگرانی و بی صبری و دلهره و آزردگی، میان این همه زشتی و نا زیبایی غریب زندگی، بمان و همراهی کن...؛ خداوندا یاری کن تا سوسوی نور و امید و عشق، طعم شیرین زیبایی و مهربانی و عشق همچنان جاوید بماندو تن های خسته و آزرده مان را آرام کند،.....
تمام شد . کتاب من تمام شد ، حال آن را ببند و کتاب خودت را بازکن .........
گرد و خاکش را بتکان . درآن جاده ای خواهی دید ، جاده ای به سوی خدا............
بگذار ، ساده حرف بزنم . بعضی وقت ها باید ساده گفت .......
قصه ی من و تو قصه ی ، همین جاده است ، راه من و تو همین جاده است و راهنمای من و تو همین جاده ....
راهی ارزش رفتن را دارد که ، پایانی نداشته باشد. پس به راه بیافت ، که این همان راه است .....
ای آسمان های آبی و ای ابرهای سپید ، ای ساحل های زیبا و ای موج های درخشان ، ای جنگل های سرسبز، ای چشمه ساران زلال ، ای دشت های با طراوت ، راه من ازمیان شما میگذرد ، صدای گام هایم را می شنوید؟
این است راه من ، راه زیبایی ها که هرچه در آن بیشترمی روی ، بیشترزیبایی می بینی ....
ای تمام خوبی ها وزیبایی ها ، من دیگر هیچگاه ازشما سیرنمی شوم ، من دیگر راهم را یافته ام ....
سلام برتوای پاک ترین پاکان
سلام برتوای سرنوشت زیبای من
سلام
|