خدایا !
بودنت بهانه دل باختگی است و حضورت شمیم دلنشین عشق و مهربانی...؛
صمیمیت نگاهت بهانه یگانگی و هم کلامی و همراهی است...؛
تا ابد می شود ماند و به بهانه ی صمیمی حضورت ازهمه ی دلتنگی ها عبورکرد...؛
لحظه ها سخت تنگ اند، ثانیه ها شتابان می گذرند؛… برای یگانه شدن باید از عبور سخت ثانیه های پر اضطراب نهراسید؛ باید به رنگ سبز محبت ایمان آورد و به زلالی لحظه های اضطراب و انتظار و امید و عشق اعتماد کرد؛ باید به روشنی و صافی زلال محبت خیره شد، به نسیم خنک محبت و مهر قناعت کرد، و در پای سجاده مهر زانو زد؛ باید اعتماد کرد و به روشنی زلال حضور ایمان آورد؛ جوانه های محبت تمام لحظه ها را عطر آگین کرده اند؛ باید به حضور روشن مهر دل بست، به رنگین کمان نورانی محبت و عشق خیره شد، سر بر سجاده معطر نیایش گذارد، در پای این همه یگانگی زانو زد، و خدا را ثانیه به ثانیه، به یمن نعمت رویش، روشن مهر، در دل های صمیمی و یگانه، سپاس گفت. برای بوییدن یک سیب سخت بی تابم... باید به ثانیه ها، و به "اعتماد"، و به این همه روشنی زلال محبت اعتماد کرد .....
|