خدای مهربانم ..............
تنها تمنای من از دریای مهرت ...
تنها خواهش من از وسعت بخشندگی ات ...
تنها نیاز من از بیکرانگی قدرتت ...
اینست که ... !
بهترین ها را در لحظه لحظه زندگی ام به من هدیه کنی .
و بگذار تا طعم آرامش و عشق را برای همیشه بچشم .
خدای مهربانم ... !
برای هر آنچه که به من عطا کردی شکرو سپاس بی نهایت مرا بپذیر !
ای نام تو ، معنای حقیقی عشق ! امشب هم ، برگی از دفترم را با اشک هایم میشویم و با زبان ناتوان قلمم، تو را میخوانم . خدایا ، به اشتباهاتم واقفم ، که تو را در واژههایم میجویم و در کلماتم میخوانم ؛ ولی چه کنم که تمام بود و نبودم درهمین نالههای قلم است و دلی سراسر گَردِ عصیان گرفته ،که به درگاه تو امید بسته است .
الهی ؛́ بدم ؛ آن چنان که اگر در آتش نادانیهایم بسوزانی و خاکسترم کنی ، شکوه نکنم . که خود نتیجه غفلتهای بی شمارم .
پروردگارا ؛ تو سراسر نوری و چشمههای جوشان سینه ی زمین و آبی بی کران آسمانها ، از نگاه تو معنا میگیرد ، خدایا ؛ مرا در خودم رها مکن و در تنهایی بی هویتی گرفتارم نکن ، که سخت میترسم .
ایزدا ، با چه رویی بخوانمت ، وقتی همواره عهد میبندم و میشکنم ، توبه میکنم و همان دَم ، در تار و پود گمراهیم ، فراموش میشوم ؟ خداوندا !! آن قدر مهربانی که در حیطه خیال نمیگنجی ...
ای درمیان جانم وجان ازتو بی خبرم وزتوجهان پراست و جهان ازتوبی خبر
نقش توبرخیال وخیال ازتوبی نصیب نام توبرزبان وزبان ازتوبی خبر
شرح وبیان توچه کنم زان که تا ابد شرح ازتو عاجز است وبیان ازتوبی خبر
چرا دستهایم را به آسمان بلند نکنم ، که همیشه باغهای بهشت رحمتت ، پر از میوه اجابت است . شرمندهام که لایتناهی بودنت را ، در دنیای کوچک کلمات میجویم و قلم را به جای دل ، واسطه قرار میدهم. پروردگارا ! شبهای سیاهی را، از روی چشمهای ما بردار و ما را عاشق راستین کن ، که دلمان تنها برای تو بتپد و برای تو گرم بماند . معبودا !این چه حالتیست که در وصف نمیگنجد و آرامم میکند ، وقتی که از خودم جدا میشوم و وضوی حضور میگیرم و سراغ تو را ، از خودت میگیرم . در میزنم و باز میکنی.میخواهم و دست رد بر سینهام نمیزنی . میشناسی و شرمندهام نمیکنی . صورت گنهکار خود را در آغوش شب میگذارم و میشکنم و تو، شب را مونس تنهاییهایم قرار میدهی .
خداوندا احرام دل که میبندم ، احساس پروانههای عاشق را میگیرم و ناگاه ، در حوالی آتش عشقت طواف میکنم و آرزویم میشود که پرهای اشتیاقم را با آتش محبّت خود، خاکستر کنی و مرا خانه نشین و مَحرمِ مهربانیات قرار دهی.
سلام بر ماروای مهربان
عالی بود مثل همیشه!
حیف که غمی ناشناخته بر وجودم سنگینی می کند! بار دیگر خواهم آمد و بار دیگر خواهم خواند!
در پناه امن معبود مهربان باشید
سلام گرامیترین ومهربانترین دوست
باید اعتراف کنم که این نوشته بقدری منومحرم مهربانی خودش کرده که نمیدونم چرا ولی اززمانیکه این نوشته رو اینجاگذاشتم کلماتش یک حس خاصی بهم داده و هرباروهرباری که خوندم متن رو نتونستم جلوی جاری شدن اشکم رو بگیرم وهنوزم این حال ازم دورنشده ولی امیدوارم دوست خوبم بیداری و یا حس این غم ناشناخته که گفتید ازخوندن این متن نبوده باشه وهرچی که باشه بزودی زود برطرف بشه و اینوبدونید آرزودارم همیشه وهمیشه خوب - سلامت وعاری ازهرگونه غمی باشید / ممنونم ازنظرتون ومحبت همیشگیتون /
درود بر ماروای مهربان
دوباره آمدم و دوباره خواندم! هرچند که هنوز متاثر از آن غمم، غم گمراهیم، غم توبه شکستنها، غم بد قولیها، غم تکرار مکررات و غم خسته شدن،ذله شدن از دست خودم!!!
اما همه اینها باعث نشد که زیبایی این پست را درک نکنم بخصوص (چرا دستهایم را به آسمان بلند نکنم ، که همیشه باغهای بهشت رحمتت ، پر از میوه اجابت است )
از همدردیت سپاس کاش مرا هم درشب آرزوها دعا کرده باشی که سخت محتاجم.
در پناه امن معبود مهربان باشید
سلام و درود بر ماروای مهربان
بی اجازه سطرهایی از دلنوشتهای نغزت رو در وبم گذاشتم. حلال کن.
در پناه امن معبود مهربان باشید
سلام مهربان عزیز
نیازی به اجازه نیست - درثانی باعث بسی خوشحالی هستش که قابل دونستید ونیازی هم نیست اسمم رو بزارید درمتنی که انتخاب کردیدازوبلاگم /
همیشه سلامت وخوش باشید/ درپناه حق باشد
سلام مهربانم
مرا محرم مهربانی ات کن
خدای مهربانم ..............
آمین
سلام ماروای عزیز و عرض تبریک منو به مناسبت میلاد علی (ع) بپذیر
یک قلب بی قرار ...
یک دل عاشق ...
یک دنیا انتظار ...
انتظاری که ...
پایان می یابد ...
تنها ! ...
با هدیه ای از آن یکتا مهربان آسمان ...