نیاز

 

اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ

بِاسْمِکَ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

یا ذَاالْجَلالِ وَالاْکرامِ یا حَىُّ یا قَیّوُمُ یا حَىُّ لا اِلهَ اِلاّ اَنْتَ

خدایا از تو مى خواهم

به نامت بسم الله الرحمن الرحیم

اى صاحب جلال و بزرگوارى اى زنده پاینده اى زنده اى که معبودى جز تو نیست

ای خدای من ، به من توانایی بخش تا بتوانم درپایان روزشکست ها وناکامی هایم را فراموش کنم وهیچ وقت یاس ها وناامیدی هایم را به خاطرنیاورم.

  

ای خدای من ، به من توانایی بخش تا بتوانم درپایان روزشکست ها وناکامی هایم را فراموش کنم وهیچ وقت یاس ها وناامیدی هایم را به خاطرنیاورم.

به من توانایی بخش تا قلبم را ازفشاروسنگینی ناکامی ها ودرماندگی ها وازحرف های سرد وناخوشایند وازناراحتی های کوچک وبی اهمیت آزادسازم.

به چشمهایم روشنایی بخش تا هراتفاق شاد وخوشایندی را ببینم وآنرا ستایش کنم .

بارخدایا ، به من آگاهی بخش تا به خاطربسپارم که کوچکترین نعمت ، موهبتی است .

به من توانایی بخش تا صدای خنده های کودکان ، صدای دوستانم وخاطرات ولحظات شیرینم گرمابخش وجودم در پایان روزباشند.

الهی ! مرا با گرمای محبت خود یاری کن تا تمامی نگرانی ها ومشکلاتم رخت بندند.

هرگزمباد! که عشق تورا فراموش کنم که گویی قلب خود را فراموش کرده ام....

روزها وهرلحظه با خود تکرارمی کنم ، با الها به من توانی بخش تا همه را دوست بدارم و به همه عشق بورزم . آن سان که تمامی وجودم ازعشق سیراب گردد . وببخشم بیشترازآنچه بستانم وباهمه باشم ودرکنارهمه بی آنکه متوقع باشم ازآنها.

وبدین سان است که میتوان تجلی عشق خداوند را دروجود خودم ودیگران به وضوح ببینم ومسرورگردم وازاین فرصت زندگانی که به من بخشیده شده ، استفاده کنم .

خداوندا ! مرا یاری کن که به کسی جزتودل نبندم که همه فانی اندوتوتنها کسی که می توانم به آن تکیه کنم وپناه برم که وجودتوخانه امنی است برایم .

خداوندا! یاریم کن تا ازهیچکس غمی به دل نگیرم وبه همه با تمام وجود محبت کنم تا محبت ومهربانی وعشق به سویم بازگردد.

خداوندا ! آغوش مهربانت را همیشه به رویم بازگذار تا هرگاه دلم گرفت جایی وپناهی برای غصه هایم درخلوت توداشته باشم ومرا بپذیرکه من ازتوام ،

الهی! راز دل را نهفتن دشوار است و نگفتن دشوارتر، چگونه خاموش باشم که دل در جوش و خروش است  و چگونه سخن گویم که خرد مدهوش و بیهوش است.
الهی !
داغ دل را نه زبان تواند تقریر کند و نه قلم به تحریر رساند ، الحمدلله که دلدارکه تویی  به ناگفته ونا نوشته آگاهی  .
الهی!
دلخوش بودم که گاهی گریه سوزناک داشتم و دانه های اشک آتشین می ریختم ، ولی این فیض هم از من بریده شد.  ولی بارلها عاشق نگرید، چه کند.  وبنده فرمان نبرد، چه کند؟
الهی !
دل چگونه کالایی است  که شکسته آن را خریداری و فرموده ای : پیش دل شکسته ام .
ای مونس شبهای تنهاییم، خیلی دلتنگم ...
خدایا !
اینکه گفته اند : نگهداشتن ایمان در دوره آخر زمان همانند نگه داشتن آتش در کف دست است را از صمیم قلب درک می کنم. البته نمی خوام بگم کسی هستم یا....  نه فقط خیلی دلم گرفته.
احساس میکنم دیگه اختیار اشک هامو ندارم خودشون بی اختیار میان ، و ای کاش این اشک ها هم واقعی بودند...

 

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] جمعه 13 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 10:16 ب.ظ

عالی بود و تشکر

سلام وممنون ازنظرتون / ولی ای کاش اسمی چیزی که معرف شما باشه اینجا برام به یادگارمیزاشتید/

مهرداد پنج‌شنبه 19 اردیبهشت‌ماه سال 1387 ساعت 01:20 ق.ظ http://noredel.blogfa.com

سلام
خیلی عالی بود
وقت داشتی به وبلاگ من هم سری بزن خوشحال میشم
خواستی با هم تبادل لینک میکنیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد