جاده زندگی

خدایا

تو میدانی قبل از آن که بخوانی
اجابتم کن به لطف و کرمت . ببخش مرا به مرحمتت ،که تنها توئی پناه بی منت . تنها توئی آخر هرلذت،،،برای رسیدن یاری ام کن . برای کمال هدایت . دوستت دارم .اگر دستم خالیست و می جویمت ، اگرچشمانم کور است ، رهایم نکن ،که بی پناهم. عذابم نکن که ناتوانم.  بگیردستم را که میدانم، دوستــــــــــــــم داری .

زندگی جاده ای است با دو ردیف درخت کاج کهن سال که سر به آسمان گذاشته اند و از قدیم دو طرف جاده کاشته شده است . آدمها از این جاده عبور می کنند و با چاقو روی درخت ها یادگاری می نویسند . جاده زندگی جاده عجیبی است چون امکان بر گشت راه رفته وجود ندارد و یادگاری های تن درختان به هیچ عنوان قابل پاک شدن نیست و باید مراقب بود که دیگران از نوشته شما بر روی درختان ناراحت نشوند . کاش می شد بعضی از این یادگاری ها را پاک کرد ، کاش می شد قسمتی از راه رفته را برگشت ، کاش می شد وسط جاده نشست و به عابران این جاده نگریست و از اعماق وجود برای جاودانگی در این جاده شادی کرد. اما...

آدمها که متولد می شوند در ابتدای این جاده قرار می گیرند .عده ای تا انتهای این جاده می روند و به کمال می رسند و بعضی تا نیمه و گروهی هم از جاده منحرف می شوند . درختان  کاج نشان از کسانی دارد که از این جاده عبور کرده اند پس باید مراقب بود یادگاری های زیبایی روی درخت ها کشیده شود.

بعضی زمان ها انسان از سر احساسات و غرور دست به اشتباهاتی می زند که جبران آنها واقعا مشکل است. کاش می شد اشتباهات زندگی را، به راحتی اشتباهات تایپی ، تصحیح کرد. ولی افسوس...


 

نظرات 4 + ارسال نظر
عباس یکشنبه 9 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:24 ب.ظ http://www.mandirtom.blogfa.com

سلام دوست خوبم
خیلی زیبا بود.

خدایا ! مرا انسانی بساز که ترا بشناسد و خودرا بشناسد.
مرا چندان قوی گردان که به گاه ناتوانی از سستی خود آگاه گردم. چنان جسور و با شهامتم کن که بهنگام وحشت جرات مقابله بــا خویشتن را داشته باشم .مرا انسانی بساز که بهنگام شکست شرافتمندانه درخوداحساس کبر و غرورکنم و به گاه پیروزی فروتن ونجیب باشم. و به هنگامی که باید سینه سپر کنم پشت بر نگردانم .
موفق و کامیاب باشی

سیاوش۱۲ چهارشنبه 12 دی‌ماه سال 1386 ساعت 05:35 ب.ظ http://www.loknat.blogsky.com

سلام ماروای مهربان
خیلی وقته که ازت بی خبرم
نمی دونم شاید به روزمرگی دچار شدم شایدم دیگه ...
بگذریم



معجزه بی معنی است

هر چه انجام شود تقدیر است

دیگر اینجا قلم از دست تو در دفتر من جاری نیست

از من خسته دگر تاب و تب یاری نیست

این جگر سوخته را

قدرت همپایی نیست

سفرت خوش باشد و دلت بی برگشت

که در این کوچه دگر

همدم تنهایی نیست

عباس شنبه 15 دی‌ماه سال 1386 ساعت 08:41 ق.ظ http://www.mandirtom.blogfa.com

باسلامی دوباره
گفتم: چشمم، گفت: به راهش می‌دار
گفتم: جگرم، گفت: پر آهش می‌دار
گفتم که: دلم، گفت: چه داری در دل
گفتم: غم تو، گفت: نگاهش می‌دار

دیشب که دلم ز تاب هجران می‌سوخت
اشکم همه در دیده‌ی گریان می‌سوخت
می‌سوختم آن چنان که غیر از دل تو
بر من دل کافر و مسلمان می‌سوخت
موفق و تندرست باشی

شیرین یکشنبه 16 دی‌ماه سال 1386 ساعت 06:22 ب.ظ http://www.tanhaeehayam.blogsky.com

سلام دوست من من آپم خوشحال می شم بیاییداین ورا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد