وقتی خدا داشت بدرقه ات می کرد، بهت چی گفت ؟ جایی که میری مردمی داره که می شکننت، نکنه غصه بخوری، من همه جا باهاتم . تو تنها نیستی . تو کوله بارت عشق میزارم که بگذری ، قلب میزارم که جا بدی، اشک میدم که همراهیت کنه، و مرگ که بدونی برمیگردی ، پیشم.
و اینک من می گریم و تپه ها می خندند ، من فرود می آیم و گلها فرا می روند ، ابر و کشتزار دو عاشق اند و من در بین آنها پیکی امداد گرم، که اشک از دیدگان فرو می ریزم و زبانه ی آتش این یک را فرو می نشانم و بیماری آن دیگر را شفا می دهم .
صدای تندر و درخشش آذرخش از آمدنم خبر می دهد و رنگین کمان نشانه ی پایان راه من است . زندگی دنیا نیز چنین است بین گامهای جهان خشمگین آغاز می شود و بر دستان مرگ آرام پایان می پذیرد.
از دل دریاچه فرا می روم و بر بال فضا سیر می کنم ، تا اگر باغی زیبا ببینم فرود آیم و بر رخساره ی گلها بوسه زنم وشاخه هایش را به آغوش گیرم .
در لحظه های آرام انگشتان نرم خود را به بلورین شیشه ی پنجره ها می زنم و از آن نغمه ای پدید می آید که فقط جانهای حساس آن را درمی یابند .
من آه دریا و اشک آسمان و لبخند کشتزارم .
عشق نیز چنین است آهی برآمده از دل دریای عاطفه ها و اشکی فرو ریخته از آسمان اندیشه و لبخندی از کشتزار جان .
سلام و درود بر عزیز دل؛
اول از همه می خواستم جریان اسمتو بدونم چیه؟!
چندتا اسم داری؟!
هرچند مهم اینه که تو مهربان ِ منی!!!!
با اینکه ندیدمت ولی احساس نزدیکی بهت رو دارم و واقعا دوست دارم،با خوندن گل نوشته هات روحم تازه می شه!
اصلا تعارف نمی کنم و الکی هندونه زیر بغلت نمی زارم بلکه از صمیم قلبم ادا کردم.
عشق .......
راستی ممنون از تمام لطفی که این همه مدت به من داشتی.
برام دعا کن؛برای همه چیز،نه تنها درس،بلکه برای اینکه انسان بشم و انسان بمونم.
به پرواز شک کرده بودم!
به هنگامیکه
شانه هایم از وبال ِ بال خمیده بود!
خدانگهدار
و
"معبودت نگهدارت"
با سلام و احترام وتشکر به شما عزیزوگرامی
ازلطف وازاینکه میتونم درگوشه ای ازاین قلب بزرگتون منم جایی داشته باشم ممنون وسپاسگزارم - ومن همیشه مرهون الطاف شما گرامی بودم وهستم - واینوبدونید جالی خالی خوبان قابل لمس وحس هستش وهیچ وقت فراموشتون نمیکنم ومنتظراون زمانی میشم که دوباره ودوباره نوشته های خوبتون رو اینجا ببینم ولحظاتم رو غرق درنوشته هاتون کنم- آرزوی موفقیت روزافزونتون روازدرگاه ایزدیکتاخواستارم وامیدوارم همیشه زندگیتان رو به سمت خوشبختی وموفقیت باشد وهمیشه درپناه حق باشی /
سلام دوست مهربونم
خوشحالم که می تونم به بلاگتون بیام و از نوشته های پراز احساست لذت ببرم .
آنقدر زیبا می نویسی که آدم خودش رو از یاد می بره و غرق در نوشته هات می شه .
همیشه سبز باشی
یاحق
سلام به شما عزیزومهربان
ازاینکه قابل دونستی وبه این کلبه حقیرانه سری زدی ممنون وسپاسگزارم- نوشته های منم باحضورشما خوبان شکل خوب میگیره ومیتونه پرمحتوا تربشه - به هرحال شما بادیدونظرخوبتون ، نوشته های منو دیدید - همیشه پایداروتندرست درزندگی باشید/
سلام خوب من
الان که دارم مینویسم وقت زیادی ندارم
ولی به خاطر اینکه حرمت اشناییمان کمرنگ نشود
دوست دا شتم از شما بی خبر نباشم
به امید اینکه حرفهای قشنگ شما را بیشتر بخواتم .
گرچه ممکن است تا دیر وقت شما را نبینم
ولی از سر ارادت فراموشتان نخواهم کرد
با تشکر گلاره (هناسی)
موفق باشی
سلام الینای مهربونم
مرسی که لطف کردی و تشریف اوردی الینا جون
ایشالا تولد شما هم در خدومتتون باشم .
تولد من گذشته و رفتته تا زمستون آخه من پسر دی هستم
ولی فکر کنم شما بهاری باشی حداقل دل بهاری داری.
دلم برای حرف زدن با تو تنگ شده . امیدوارم زودتر بتونم بیام نت.
برام دعا کن.
تا دوباره ...
سلام...
خوبی ماروای عزیز؟! چقدر روح لطیف و خوبی داری... امیدوار همیشه این روح سرشار از زیبائیت جاودان باشه...
همیشه سبز باشی
یا علی
در فلق بود که پرسید سوار
آسمان مکثی کرد
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شنها بخشید
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت: نرسیده به درخت ،
کوچه باغی است که از باغ خدا سبزتراست و
در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است.
سلام دوست خوبم ممنون از بابت تبریک تولدم
ارزو میکنم به تمام خواسته های سبز زندگیتون برسید
و همیشه شاد سلامت باشین
منتظر نباش که شبی بشنوی ، از این دلبستگی های ساده دل بریده ام ! که عزیز بارانی ام را ، در جاده ای جا گذاشتم ! یا در آسمان ، به ستاره ی دیگری سلام کردم ! توقعی از تو ندارم ! اگر دوست نداری در همان دامنه ی دور دریا بمان ! هر جور راحتی ! باران زده ی من ! همین سوسوی تو از آن سوی پرده ی دوری برای روشن کردن اتاق تنهای ام کافی است من که این جا کاری نمی کنم فقط گهگاه گمان دوست داشتنت را در دفترم حک می کنم همین ! این کار هم که نور نمی خواهد