لحظه وداع ۷/۱۲/۸۵

واینک دوستی عزیزباعث میشودکه، یکباردیگر فهرست لحظه های زندگی ام را مرورکنم . تاببینم هدف لحظه های گذران زندگی وخودزندگی چه بوده است ؟ وبنظرم میرسد هدف زندگانی آن است که تمامی توانایی های بالقوه ی خوددرمقام انسان راشکوفا وبهترین خویشتن خویش ونیزبیشترین رشدوشکوفایی را ازخود ظاهرمی سازد. سپس به خودم یاد آوری می کنم فاصله ایی که یک روزپیش بینی میکردم وپیش آمده ،دلیل وحکمتی داردومثلا به این دلیل نیست که خداوند می خواهد مرا بیازارد یامرا بابت گناهی که مرتکب شده ام مجازات وتنبیه کند. سپس آرام می گیرم وحالم بهترمی شود – میدانم تمامی مشکلات ، موانع ومصائب زندگی درواقع درس هایی آموزنده اند که به لباس مبدل درآمده اند. آن هارا گرامی میدارم وازآن ها چیزهایی درک ومی آموزم.

تلقی ما ازواقعیت چیست وچگونه باید باواقعیت های ایجادشده درثانیه ثانیه های زندگی  برخوردکرد؟ آیا واقعیت ساخته وپرداخته فکروذهن خودمان نیست؟ بنابراین من می آموزم که فکرم را دوستارخودم کنم تا منفی ترین سناریوهای موجودرا برایم ننویسد وبدترین احساسات موجودرا به من ندهد. سعی میکنم افکارم را با افکارمثبت جایگزین کنم چرا که تمامی روابط آیینه های هستندکه خودمان رابه ما نشان می دهند وتمامی مردم نیزآموزگارما هستند.

واینک سعی میکنم ،باید بتوانم بغرنج ترین لحظه های پیش آمده را پشت سرگذارم وامیدوارم که خداوند نیزدراین راه یاریم کندکه براحساساتم مسلط شوم واعتماد به نفس واقتدارشخصی ام را بازیابم وازیاس وناامیدی وغم به امیدواری وازدنیای پرتلاطم بیرونی به آرامش درونی برسم.

حالا که این نوشته هارو نوشتم ، دوباره خوندم ، دوباره ودوباره ، گریستم ، چراکه می دانم پیامی است ازخویشتن خودم به خودم. پیامی که ازدرون خودم آمده . دراینجا دوست دارم آن را باشما دوستان خوب وعزیزم سهیم شوم تاشما نیزبدانید عشق همواره شما را بازخواهدجست . درست همانگونه که همین اکنون نیزشما رایافته است.

این حرف دلم بود برای شما خوبان چرا که فعلا برای مدتی قصد نوشتن ندارم ونیازبه یک آرامش روحی وروانی دارم تا شاید باخواست خداوند وباروحیه خوب دوباره آغازبه نوشتن نمایم .

 

دوست دارم ازکسی که مرا تشویق ویاری به نوشتن کرد ولحظات خوبی برایم به یادگارگذاشت نهایت سپاس وتشکرم را داشته باشم وهمیشه برایش آرزوی خوشبختی وسلامتی رادارم . وامیدوارم درهرکجا که باشد خداوند یارویاورش باشد.

 

 شما خوبان وهمراهان عزیزرا برای مدتی بخدا میسپارم  وآرزومندم که همیشه مرا ازدعای خیرتان  بی نصیب نگذارید. خدانگهدار.

 

نظرات 2 + ارسال نظر
روح مهربان دوشنبه 7 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 01:09 ب.ظ http://hossainhr.blogsky.com

سلام
آخه چرا؟ چطور دلت میاد مارو تنها بزاری؟ چطور دلت میاد خورشید ماروا را به سمت غروب هدایت کنی؟
نمی دونم چی شده و چرا این تصمیم را گرفتی ولی امیدوارم همیشه خدا پشت و پناه و یارو یاورت باشه و تمام ناملایمات از زندگیت قصد هجرت کنن.
موفق باشی و پیروز. دعای خیرم همراهت در تمام مراحل زندگی.

نبی سه‌شنبه 8 اسفند‌ماه سال 1385 ساعت 07:37 ب.ظ http://onlygodonly.blogsky.com

بنام خدا
سلام افریده خوب وصبور خدا
در شروع دوباره ات اول از هرچیز فقط توکل
به خدا داشته باش خودش همه چیز را
درست می کنه
بعدش دوست خوب نعمت خداست
اگه واقعا دوست خوبیست شکر گذار خداباش
و مهربانی خودت را نیز فراموش نکن
که ما فقط به خاطر مهربانی توست که تورا می شناسیم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد